گنجور

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۷

 

ای کمالت منزه از نقصان

ای جمالت مقدس از تغییر

از خطایی که کرده ام همه عمر

یا فتاده به بندگی تقصیر

چو تو دانی که آن همه ز ازل

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۳

 

ما قلندروشان قلاشیم

ما چه مردان جنگ و پرخاشیم

شرط ما در وفای عشق آن است

نخروشیم و نیز نخراشیم

همچو پروانه شمع دوست شویم

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۷

 

گر زعشقت خبر نداشتمی

داغ آن برجگر نداشتمی

عشق تو از کجا و من زکجا

گر زحسنت خبر نداشتمی

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۸

 

کرده‌ای تکیه بر جهان و هنوز

غدر و مکر جهان نمی‌دانی

باز خواهد هر آنچه داد به تو

عاریت، بی‌گمان نمی‌دانی

بازمانی ز دولت جاوید

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۸

 

در جهان طرفه اتفاق افتاد

بارگیر مرا که طاق افتاد

از همه مرکبان برق صفت

باد پیمای من براق افتاد

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۳

 

دولت این جهان اگر چه خوش است

دل مبند اندرو که دوست کش است

هر که را همچو شاه بنوازد

چون پیاده به طرح بندازد

هست دنیا و دولتش چو سراب

[...]

نجم‌الدین رازی
 
 
sunny dark_mode