گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰ - غلام‌جان

 

غنچه را لعل لبت دلخون کند

سرو را نخل قدت واژون کند

لهجه لعل تو از خاک عدم

مرده صدساله را بیرون کند

آنچه سودای تو با من می‌کند

[...]

طغرل احراری