گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳

 

یا رب آن ماه تمام، آن من است

که بقد سرو خرامان من است

با سر زلف پریشان، همه روز

در پی کار پریشان من است

عمر جاوید طمع میدارم

[...]

اثیر اخسیکتی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴

 

آتشی کز توگلستان من است

چاه و زندان تو بستان من است

زخم کز تیغ توباشد مرهم است

درد کزعشق تودر مان من است

هر چه آید ز تو ای دوست نکوست

[...]

بلند اقبال
 
 
sunny dark_mode