گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش اول - قسمت اول

 

آن عرابی بشتر قانع و شیر

در یکی بادیه بد مرحله گیر

ناگهان جمعی از ارباب قبول

شب در آن مرحله کردند نزول

خواست مردانه به مهمانیشان

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

خود را بر آتش گر زند

بهر تو کس پروا مکن

قربان تمکینت شوم

می بین و سر بالا مکن

والی مصر ولایت ذوالنون

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت اول

 

خسروی عاقبت اندیشی کرد

روی در قبله ی درویشی کرد

با بزرگی که در آن کشور بود

بر سر اهل صفا سرور بود

نوبتی چند به هم بنشستند

[...]

شیخ بهایی
 
 
sunny dark_mode