×
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش اول - قسمت اول
آن عرابی بشتر قانع و شیر
در یکی بادیه بد مرحله گیر
ناگهان جمعی از ارباب قبول
شب در آن مرحله کردند نزول
خواست مردانه به مهمانیشان
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش چهارم - قسمت دوم
خود را بر آتش گر زند
بهر تو کس پروا مکن
قربان تمکینت شوم
می بین و سر بالا مکن
والی مصر ولایت ذوالنون
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت اول
خسروی عاقبت اندیشی کرد
روی در قبله ی درویشی کرد
با بزرگی که در آن کشور بود
بر سر اهل صفا سرور بود
نوبتی چند به هم بنشستند
[...]