گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۲

 

زهی شمع فلک در خرگه از تو

همه جادو زبانان در چه از تو

اگر اینست لب ای چشمه ی نوش

شود خضر و مسیحا گمره از تو

گدایان را ز خوان نعمت خویش

[...]

بابافغانی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۰

 

تا به عشق تو سر در آوردم

سر به دیوانگی بر آوردم

بابافغانی
 
 
sunny dark_mode