گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۹

 

ای خوش آن وقت که ما را دل بی غم بوده ست

خاطر از وسوسه عشق فراهم بوده ست

لذت عیش و طرب جمله برفت از کامم

خورشم گویی پیوسته همین غم بوده ست

دل ندارم غم جانان ز چه بتوانم خورد

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode