×
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۱
گر هنرمند از اوباش جفایی بیند
تا دلِ خویش نیازارد و در هم نشود
سنگِ بد گوهر اگر کاسه زرّین بشکست
قیمتِ سنگ نیفزاید و زر کم نشود
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۶۳
ای که بر مرکب تازنده سواری هش دار
که خر خارکش مسکین در آب و گل است
آتش از خانهٔ همسایهٔ درویش مخواه
کآنچه بر روزن او میگذرد دود دل است
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هماند
۱
۲