گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۹

 

چاک زد جان پدر دست صبا دامن گل

خیز تا هر دو خرامیم به پیرامن گل

تیره شد ابر چو زلفین تو بر چهرهٔ رخ

تا بیاراست چو روی تو رخ روشن گل

همه شب فاخته تا روز همی گرید زار

[...]

سنایی
 
 
sunny dark_mode