گنجور

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶

 

هر که شد کشتهٔ شهوت نشود زندهٔ عشق

نرسد هیچ بوی دولت پایندهٔ عشق

عاشق آن است که او شهوت خود را بکشد

تا چه خورشید شود زنده و تابندهٔ عشق

چشم حق‌بین به جز از وجه خدا هیچ ندید

[...]

کوهی
 
 
sunny dark_mode