×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶۳
که گمان داشت ز خط حسن تو زایل گردد؟
فرد خورشید که می گفت که باطل گردد؟
می تواند ز رخ شمع کسی گل چیدن
که چو پروانه به گرد سر محفل گردد
ناف دریاست چو گرداب مرا لنگرگاه
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷۴ - واسوخت
پیش از آن دم که ز خط حسن تو زایل گردد
غمزه ات هر طرفی در طلب دل گردد
لشکر شام به صبح تو مقابل گردد
کار با سلسله زلف تو مشکل گردد
لب شکر شکنت زهر هلاهل گردد
[...]