×
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۷
رخت ما را به سراپردهٔ میخانه برید
آلت مجلس ما جمله به ساقی سپرید
ما چو غنچه به هوا جامهٔ خود جا کردیم
بعد از این خرقهٔ ما را به ملامت ندرید
عیب ما را مکنید ار شده ایم عاشق او
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۲۶
در زیان برقد کس جامه کوته مبرید
از خدا شرم بدارید و ببالا نگرید
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۱۳ - مهر درخشنده
آه لیلا ز پسر، رفتن میدان، چو شنید
رنگ از چهرهٔ آن مادر غمدیده پرید
رفت از هوش و، به هوش آمده و، او صیحه کشید
گیسوان کرد پریشان و گریبان بدرید