گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

لب و دندان تو با لعل و گهر می‌ماند

زلف و رخسار تو با شام و سحر می‌ماند

حسن رخسار قمر گر نبدی عاریتی

گفتمی پرتو رویت به قمر می‌ماند

جزع در بار من از آرزوی لعل لبت

[...]

ابن یمین
 
 
sunny dark_mode