گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴

 

از صبا زلف تو ای دوست پریشان حالست

تا پریشانی آن حسن و رخت در خالست

روی بنمای که در هجر تو از خون جگر

دامن جان من دلشده مالامالست

ای صبا حال دل زار من خسته ببین

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
sunny dark_mode