گنجور

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۹۲ - بهترین دوست کتابست

 

رنج و زحمت طلبی‌، باش معاشر با خلق

حشر با خلق بلی رحمت و رنج آرد بار

خواهی از دغدغه و رنج فراغت یابی

ترک صحبت کن و در خانه نشین صوفی‌وار

باش مأنوس به یاری که نپرسد ز تو چیز

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » اعلان جنگ

 

تا اجانب را با هم سر کین است و نقار

باید این شاه به اصلاح وطن بندد کار

چاره ی خستگی ملک کند زین دو سه چار

صنعت و علم و تجارت شرف و مجد و وقار

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » انتقاد از اوضاع خراسان

 

سر ظهر است‌، دهن خشک و کسالت بسیار

کارها ماند به عصر ای بُتِ شیرین‌گفتار

ای پسر سفره بینداز که شد وقت ناهار

راستی عصر بنا بود سواری و شکار

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » داد از دست عوام

 

سنت و شرع کتاب نبوی مانده زکار

عقل برخاسته زار

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » داد از دست عوام

 

نه براین قوم نماید نفس عیسی کار

نه مقالات بهار

ملک‌الشعرا بهار
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » عید نوروز

 

ناگه از خانه همسایه، یکی ناله زار

در فضا بر شد و بر گوش من افتادش گذار

باری این ناله لرزان شده، از باد بهار

باشد از دخترکی، کز همه عالم یک بار

میرزاده عشقی
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode