×
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱
با ندیمان خوش و صحبت یاران لطیف
خوش بود دامن صحرا و دف و چنگ و رباب
به وصال خودم ار یار دمی بنوازد
کنم از آتش سینه جگر خویش کباب
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶
دوش در خواب جنان دید دو چشم بختم
که دگر گلشن امّید من آراسته بود
از گل و لاله جهان خرّم و آنگه به کنار
دوست بنشسته و دشمن به میان خاسته بود
بدر شد ماه امید من و روشن دل گشت
[...]