گنجور

امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

باز بی‌دین و دلم کرد شبیّ و سحری

از خم زلف فروغ رخ زرّین‌کمری

بی‌محابا به سر زلف بلائی، ستمی

بی‌تکلف به لب لعل، قضائی، قدری

شعله‌ای، برقی، تابی، شرری، تیغ‌زنی

[...]

امامی هروی
 
 
sunny dark_mode