گنجور

عطار » وصلت نامه » بخش ۳۲ - حکایت قطب الاولیاء سلطان بایزید قدس سره

 

هر زمان لون دگر می‌دیده‌ام

اندر این ره راه را نادیده‌ام

عطار
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۶

 

تا جمالش در تجلی دیده‌ام

صورتش را عین معنی دیده‌ام

دیده‌ام روشن به نور روی اوست

لاجرم بیناست یعنی دیده‌ام

مست ومجنون ، روز و شب سرگشته‌ام

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
sunny dark_mode