گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۰

 

گرچه عمری شد صبا مشق ریاحین می کشد

خجلت روی زمین زان خط مشکین می کشد

بوالهوس را روی دادن، خون عصمت خوردن است

وای بر آن گل که خار از دست گلچین می کشد

می کند بالین ز زانو خاکساران ترا

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۰۳

 

خط ظالم از گل رخسار او کین می کشد

انتقام بلبلان از باغ گلچین می کشد

کوهکن را عشق اگر هم پله پرویز ساخت

رشک خسرو هم شکر بر روی شیرین می کشد

چشم بند عیبجویان چشم خود پوشیدن است

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode