گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۲

 

دامن صحرای وحشت خاک دامنگیر ماست

حلقه چشم غزالان حلقه زنجیر ماست

در نظر واکردنی بیرون ز گردون می رویم

چون شرار شوخ، مجمر عاجز تسخیر ماست

از هوس هر دم به رنگی جلوه آرا می شویم

[...]

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳

 

فکر زلفش، در ره دیوانگی شبگیر ماست

حرف گیسویش، بجای ناله زنجیر ماست

ما بهر دلبسته یی، دست ارادت کی دهیم؟

چون عصا هرکس کند قطع علایق، پیر ماست

نقد ما رایج ز بی قدری است در بازار دهر

[...]

واعظ قزوینی
 
 
sunny dark_mode