گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶۶

 

ذوق رسوایی مرا بیزار نام و ننگ کرد

لذت آوارگی بر من زمین را تنگ کرد

نیست آسان سینه روشن کردن از گرد ملال

صبح دم را باخت تا آیینه را بی زنگ کرد

اشک تلخی در بساطش ماند از برگ حیات

[...]

صائب تبریزی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش دوم - از اتابکان فارس تا نادرشاه افشار

 

اندر آن هنگام سوی گرجیان آهنگ کرد

عرصه را برآن گروه از شیر مردان تنگ کرد

بر در تفلیس با آنان به نیرو جنگ کرد

ملکشان بگرفت و خاک از خونشان گلرنگ کرد

پس سوی‌قزوین شد و جای از بر اورنگ کرد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode