گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۰

 

من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نهم

کاش بتوانم که دیده بر کف آن پا نهم

چون سواره بگذری از نعل سم مرکبت

هر کجا یابم نشان از شوق رو آنجا نهم

داغ بر توسن منه بگذار از بهر خدا

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode