گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳۴

 

شرح دشت دلگشای عشق را از ما مپرس

می شوی دیوانه، از دامان آن صحرا مپرس

تیغ سیراب است موج قلزم خونخوار عشق

غوطه در خون می دهی ما را، ازان دریا مپرس

می کنی زیر و زبر ما را، ازان کشور مگوی

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۳

 

ای که خون کردی دل ما راز چشم ما مپرس

می شوی سرگشته از گرداب این دریا مپرس

با تنک ظرفان حدیث باده گلگون مگوی

پیش خم زانو زن و کیفیت از مینا مپرس

خار و گل را نیست در بازار آتش اعتبار

[...]

سیدای نسفی
 
 
sunny dark_mode