گنجور

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۴

 

نیست تاج عشقرا شایسته هرجا تارکی

تارکی باید دو عالم را برای تارکی

آتش است این عشق میسوزد روان را بیدریغ

خدمتش را کی کمر بندد جز آتش خوارکی

کار باید کرد کار و راه باید رفت راه

[...]

فیض کاشانی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۰

 

زندگی خوب است اما گوشهٔ گلزارکی

طبخکی دلدارکی در ضمن خدمتگارکی

می‌کنم اظهارکی من با شما هموارکی

در جهان ای یارکان البتّه باید یارکی

قصاب کاشانی
 
 
sunny dark_mode