ای گرفتار آمده در بند و دام

هیچ از معنی ندیده جز که نام

عاقبت او را بر آوردش زدام

مرد صیادش شده دل شادکام

تا که امروز این مرا آمد بدام

از شه عالی بیابم کام ونام

بر جمال شاه دل، کن احترام

تا شوی اندر دوعالم نیک نام

راه دید و گام زن شد رو بکام

بیخبر بودی وی از صیاد و دام

شاهباز جان ترا آمد مدام

لیک قدر او ندانستی تمام

منظر آن گور از سنگ رخام

روشن واسفید چون روی حسام

همسر و هم زاد من بودی مدام

کار و بارمن ازو با احترام

پیش عیسی آمد و کردش سلام

کرد روح اللّه او را احترام

در بسیط کشور شادی و کام

بودهام اندر دو گیتی نیکنام

کرد او بر روی رو ح اللّه سلام

گفت ای دانای جمله خاص و عام

پیش عیسی آمد و کردش سلام

کرد روح اللّه ز جای خود مقام

ملک من زو بود با رای نظام

در همه کاری بدی با فرّ و کام

السّلام ای پیغمبر حق السّلام

السّلام ای روح حق شمع انام

نیست برتر از مقام خاص و عام

از مقام نیستی برتر مقام

چون که مرد راه بین آید تمام

نه بد و نه نیک ماند و السّلام

از طریق عزّت او کردش سلام

تا بماند دولت کل احترام

یک زمان در پردهٔ ما در خرام

یک زمانی بگذر از این ننگ و نام

رفت پیش پیر پس کردش سلام

تا که پیرش کرد آنجا احترام

بازگوی احوال را هم بر تمام

تا که چندین پرده دارد احترام