عطار » اشترنامه » بخش ۷ - حكایت آدم علیه السلام
سجده کرد و گفت ای دانای راز
کار این بیچاره بر کلّی بساز
عطار » اشترنامه » بخش ۷ - حكایت آدم علیه السلام
مانده حیران در رخ آن دلنواز
در حقیقت بود اندر عین راز
عطار » اشترنامه » بخش ۷ - حكایت آدم علیه السلام
حق تعالی گفت با آدم براز
کای خطا کرده، بمانده در نیاز
عطار » اشترنامه » بخش ۷ - حكایت آدم علیه السلام
هست دنیا آشیان حرص و آز
مانده از فرعون و از نمرود باز
عطار » اشترنامه » بخش ۹ - در صفت كتاب گوید
این کتابی دیگرست از سرّ راز
دیدهٔ اسرار بین را، کن تو باز
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
ترک شاهی کرده بد با عزّ و ناز
از برای کردگار بی نیاز
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
تا فصاص خود کنم زان شوم باز
در نهان گفتم که ای دانای راز
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
در نهان گفتم که ای دانای راز
این عجب سرّیست کار من بساز
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
در قدم افتادم او را بر نیاز
گفتم از بهر خدا کارم بساز
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
لیک این رازیست گفتم با تو باز
لیک با ایشان نشاید گفت راز
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
آن یکی در راه جسم و بغض و آز
آمده در راه حق درمانده باز
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
کار دنیا پر ز آزست ونیاز
ترک گیرش تا رهی از حرص باز
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
گفت عیسی هر نشیبی را فراز
هرکژی را راستی آید بساز
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
هر که اینجا باشد اندر عزّ و ناز
اندر آنجا اوفتد او درگداز
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
روز دیگر حیدر کرّار باز
گفت با یاران خود آن جمله راز
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
گفت درخواب این سخن با من براز
من بخواهم گفت این اسرار باز