×
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸
ای تو ما را راحت جان الغیاث
دردها را جمله درمان الغیاث
ای سر و سرکرده هر سروری
نیست ما را بی تو سامان الغیاث
قائم آل پیامبر دستگیر!
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹
وقت آشوب جهان شد العیاذ
فتنه آخر زمان شد العیاذ
میرسد دجّال اعور الحذر
نوبت دجّالیان شد العیاذ
ممتلی شد عالم از ظلم و ستم
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
سیف و عصمت علم و نصرت جمع کرد
یار ما دین دارد و آن نیز هم
از طفیل اوست کل کائنات
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶
ای لقایت آرزوی مؤمنان
وز برایت های و هوی مؤمنان
یا غیاث الحق و یا قطب الوری
التفاتی کن به سوی مؤمنان
مو به مو از شوق در رقص آمدند
[...]