گنجور

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵ - تتبع شیخ

 

ای ز رویت ماه را صدگونه تاب

مه مگو باشد سخن در آفتاب

غیر در کویت عذابم می کند

هیچکس نشنیده در جنت عذاب

تا ندیدم خواب در چشمم ز اشک

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷ - مخترع

 

شد بلا چشم تو ای گلرخسار

نقطه زیر بلا خال عذار

اینکه در جان و دل آتش زده‌ای

دل ازین هست به جان منت دار

باده لعل لبت پیش نظر

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۲

 

صحت ار خواهی مکن میل طعام

تا نباشد اشتهای غالبت

لیک باید دست ازو وقتی کشی

کش بخوردن نفس باشد طالبت

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۱۹

 

بلبلا مشعوف عشق گل مشو

یاد کن از شدت خار فراق

زانکه بندد بار گل در پنج روز

سالی افتد بر دلت بار فراق

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۲۰

 

کاتبی کز نقطه‌ای بی‌جا گهش

خوب شکل چوب گیرد نیک ننگ

باید آن ننگ خلائق را شکست

هم به چوب انگشت‌ها هم سر به سنگ

امیرعلیشیر نوایی