گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸

 

بر در میخانه امشب بزم نو آئین کنم

خاک ره بر هر دو چشم شیخ کوته بین کنم

محتسب بشکست اگر جام سفالین مرا

ساغر می را برغم چشم او زرین کنم

ناصح از مستی زمن گر توبه میخواهد، بچشم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

کفر آئین منست ار عشق را تمکین کنم

کافر عشقم اگر من پشت بر آئین کنم

سیر باطن را گذارم بر فراز عرش پای

خاک خذلان بر سر معراج ظاهر بین کنم

در هوای دوست می پرند با هم کبک و باز

[...]

صفای اصفهانی
 
 
sunny dark_mode