×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹
خوابِ ناز از حسنِ روزافزون نشد سنگین ترا
لنگرِ گهواره بود از کودکی تمکین ترا
میچکد آتش چو شمع از چهرهٔ شرمین ترا
میشود روشن چراغِ کُشته بر بالین ترا
نونیازِ نازِ چون خوبانِ دیگر نیستی
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹
راه پرچاهست و، غفلت برده ای مسکین ترا
دیدن بالا بلندان، کرده بالا بین ترا!
خالد نقشبندی » غزلیات » غرل شماره ۲
وام بگرفتم به صد جان گرد نعلین ترا
هست جانی آنهم از تو چون دهم دین ترا
بی توام چندان مطول شد شب تاریک هجر
مختصر خوانم تطاولهای زلفین ترا
ماه نو بر مهر ثابت عقرب و پروین روان
[...]