گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در مدح میر ابوالمعالی شمس الدین

 

ای شده روشن ز روی روشن تو رأی من

زلف تو دلبند من روی تو دل آرای من

شکر و بادام تو تن کاه و جان افزای من

آن یکی شادی کش من این یکی غمزای من

گر ببخشودی مرا آن کس که او را رأی من

[...]

قطران تبریزی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۲۲ - فی الحقیقة و اثبات النفس الناطقه و یتخلص به البنی علیه الصلوة و السلام

 

دوش چون در جنبش آمد قلزم سودای من

موج خون بر اوج زد چشم محیط آسای من

بلبل آوائی که دستان ساز بزم انجمست

در سماع آمد ببانگ نغمه و آوای من

بسکه با لب گشت جان سوزناکم همنفس

[...]

خواجوی کرمانی
 
 
sunny dark_mode