گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۴

 

عالمی را بی‌زبانیهای من پوشیده است

شمع خاموش انجمنها در نفس دزدیده است

بسکه از شرم تماشایت به خود پیچیده است

عکس در آیینه ینهان چون نگه در دیده ‌است

از سپند من زبان شکوه نتوان یافتن

[...]

بیدل دهلوی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸

 

چرخ از آن روزی که سرگردانی خود دیده است

راستی با دشمن و با دوست کین ورزیده است

پیش چشم اهل استغنا دو روزی بیش نیست

دستگاهی را که نه افلاک بر خود چیده است

سربلندی‌ها در آواز سبکباری بود

[...]

قصاب کاشانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode