گنجور

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

تا نقاب زلف از روی تو دور افتاده است

جان مشتاقان از آن رودر حضور افتاده است

شاهد رویت نماید هر زمان حسنی دگر

عاشق دیوانه دل زان ناصبور افتاده است

عاشقان را وایه دیدار تو باشد در بهشت

[...]

اسیری لاهیجی
 
 
sunny dark_mode