گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۴۴

 

آه کی از جان دردآلود می آید برون

کز خس و خاشاک هستی دود می آید برون

سوخت خونم در رگ و پی بس که از سودا چو شمع

گر زنی نشتر به دستم، دود می آید برون

چون خلیل آن را که حفظ حق هواداری کند

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode