گنجور

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰

 

هر دم از تیر توام بر سینه صد روزن بود

چون زره گر سینه چاک من از آهن بود

سر بود بر خاک بهر سجده شکرم مدام

گر سر کویت پس از مردن مرا مدفن بود

بی تو ای جان گریه ام تسکین نمی یابد دمی

[...]

فضولی
 

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۲۴

 

سایه این خرگه نیلی کرا مامن بود

یا در این دنیا کجا آسایش یک تن بود

گردش گردون هزاران خاندان باد داد

نه همین بد مهری اش با تست یا با من بود

چشم عبرت برگشا و طاق کسری را ببین

[...]

خالد نقشبندی
 
 
sunny dark_mode