جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۲۴
خلق عالم را ز گاو و خر نبینم فارقی
گر چو گاو و خر بر ایشان فرض گوش و دم کنم
روی در کشف معارف گر روم درگوشه ای
وز میان این جماعت نام خود را گم کنم
گاه گاهی بیتکی گویم پی تشحیذ طبع
[...]
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵
هر که را دشمن شوم بر عیب خود محرم کنم
تا ز بیم طعنه با او کینه جویی کم کنم
الوداع ای دوستان و دشمنان رفتم که باز
دشمنی با شادمانی، دوستی با غم کنم
ترک غارتگر به یک نوبت نشاید، چند گاه
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۱
تا به کی پیوسته وصف طرّة پر خم کنم
خواهم این سودا دگر از خاطر خود کم کنم
نغمة ساز طرب با من نمیسازد دگر
گوش را خواهم که وقف حلقة ماتم کنم
مینهم از دور بینی پنبهای در گوش داغ
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۷
بعد ازین از صحبت این دیو مردم رم کنم
غول چندی در بیابان پرورم آدمکنم
در مزاج بدرگان جز فحش کم دارد اثر
زخم سگ را بی لعاب سگ چسان مرهمکنم
عالمی رنج توقعهای بیجا میکشد
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۸ - ترکیب بند
ختم این نامه بنام سرور عالم کنم
تاختام چامه را مشکین دم از خاتم کنم