گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۴

 

فاش گویم عاشق رخسار دلبر گشته ام

هرکجا بنشسته زاهدگفتا کافر گشته ام

حاجت شمع وچراغم نیست در تاریک شب

زآنکه من همسایه با ماه منور گشته ام

مژه دلدار را گفتم که چون بخت منی

[...]

بلند اقبال
 
 
sunny dark_mode