×
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹
جوهر تیغی که من بر آن کمر میبینمت
سبزهٔ خاک شهیدان تا کمر میبینمت
خنده کردی و تبسم آن دهان تنگ را
حقهٔ لعل پر از در و گهر میبینمت
تا کجا پا را حنایی کرده بیرون آمدی
[...]
۱۰ بیت