گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۸

 

مایه خوبی غم بیچارگان خوردن بود

خوبی خورشید هم از ذره پروردن بود

ایکه عاشق میشوی از خون دل خوردن منال

عشق ورزیدن بخوبان خون دل خوردن بود

عاشقی هرچند افروزد چراغ دل چو شمع

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۹

 

مست خوبان خون خورد از دل بجای می بلی

عشق ورزیدن بخوبان خون دل خوردن بود

عاشقی شمعیست کافروزد چراغ دل ولی

اولش سوز و گداز و آخرش مردن بود

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode