گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۴

 

ای دو دیده چون کنم درمان ندارد درد تو

در غم عشقت دل تنگم نباشد مرد تو

گفته بودم جان شیرین را که در کارت کنم

چون بدیدم این محقّر نیست اندر خورد تو

درد بر دردم به دل تا کی کنی از روز هجر

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
sunny dark_mode