گنجور

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۴ - و برای او همچنین

 

قد و بلای جوانان بنی‌هاشم تمام از جفای اهل شام

شد به دشت کربلای پربلا در خون تپان از جفای آسمان

شاه دین بی‌یاور است بی‌پناه و لشکر است

نور عینت با گلوی تشنه زیر خنجر است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۴ - و برای او همچنین

 

آنکه بهر شست و شو آورد آب سلسبیل از برایش جبرئیل

عاقبت از بهر آبی شست دست خود ز جان از جفای آسمان

شاه دین بی‌یاور است بی‌معین و لشکر است

نور عینیت با گلوی تشنه زیر خنجر است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۴ - و برای او همچنین

 

ابن سعد نامسلمان در هوای ملک ری دفتر دین کرده طی

بهر قتل عترت پیغمبر آخر زمان از جفای آسمان

شاده دین بی‌یاور است بی‌معین و لشکر است

نور عینیت با گلوی تشنه زیر خنجر است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۴ - و برای او همچنین

 

تشنه خون حسین با دست خنجر آمده شمر کافر آمده

کرده جا بر سینه شاهنشه کون و مکان از جفای آسمان

شاده دین بی‌یاور است بی‌معین و لشکر است

نور عینیت با گلوی تشنه زیر خنجر است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۴ - و برای او همچنین

 

دخترت ای اختر تابنده برج رسول زینب تو یا بتول

می‌برد از بی‌کسی بر کوفی و شامی امان از جفای آسمان

شاه دین بی‌یاور است بی‌معین و لشکر است

نور عینیت با گلوی تشنه زیر خنجر است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۴ - و برای او همچنین

 

در لب شط فرات از شمر شوم بی‌ادب سبط سلطان عرب

می‌نماید خواهش یک قطره آب روان از جفای آسمان

شاه دین بی‌یاور است بی‌معین و لشکر است

نور عینت با گلوی تشنه زیر خنجر است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۴ - و برای او همچنین

 

پیکر پروردهٔ آغوش دوش مصطفی در زمین کربلا

شد سر مهر افسر وی زینت نوک سنان از جفای آسمان

شاه دین بی‌یاور است بی‌معین و لشکر است

نور عینت با گلوی تشنه زیر خنجر است

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)

 

صد چو موسی بهر وصلش گشته سرگردان بطور

منت ایزد را که آنجان جهان جانان تست

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)

 

روح را زین جلوه شد بر قالب خاجی مکین

پس چه غم داری که این شه مهدی دوران تست

صامت بروجردی
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
sunny dark_mode