گنجور

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۱

 

می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم

در کنار طاق نسیان مانده یی بی جائیم

در پی مکن سایه چون نقش قدم از پا فتاد

نیست در عالم کسی را طاقت همپائیم

بر جنونم سد ره زنجیر نتوان شدن

[...]

سیدای نسفی
 
 
sunny dark_mode