گنجور

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

شب به اشک چشم من او را نگاه افتاده بود

گوییا بر آب دریا عکس ماه، افتاده بود

کاروان مشک و عنبر دوش راه افتاده بود

یا صبا را ره بر آن زلف سیاه افتاده بود

پی به اسرار نهانی برد عارف ز آن دهن

[...]

۸ بیت
صابر همدانی