گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۸

 

حیف کز آیینه رویان پاکدامانی نماند

چشم شرم آلود و روی گوهرافشانی نماند

سوخت چشم خیره خورشید هر شبنم که بود

حسن را در پرده عصمت نگهبانی نماند

تازه رویان گلستان غنچه پیشانی نشدند

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode