گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۲۷

 

از فروغ حسن گل درآشیان می سوختم

ماه گرم جلوه و من درکتان می سوختم

در خزان دست و دلی کو تاکسی کاری کند

کاش در جوش بهاران آشیان می سوختم

ناله بی پرده را در خلوت او راه نیست

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode