گنجور

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

چیست دانی ناله مرغ سحر هنگام صبح

با حریفان صبوحی می‌دهد پیغام صبح

یعنی اول می چو بگرفتند شوخان چمن

لاله از یاقوت و نرگس نیز از زر جام صبح

باده گلرنگ را در جام چون خورشید نوش

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

رهی معیری » غزلها - جلد دوم » لبخند صبحدم

 

گر شود آن روی روشن جلوه‌گر هنگام صبح

پیش رخسارت کسی بر لب نیارد نام صبح

از بناگوش تو و زلف توام آمد به یاد

چون دمید از پرده شب روی سیمین‌فام صبح

نیم‌شب با گریه مستانه حالی داشتم

[...]

رهی معیری