گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳۶

 

حرف پوچی کز دهان اهل لاف آید برون

تیغ چو بینی است کز جهل از غلاف آید برون

جان قدسی روز خوش در پیکر خاکی ندید

این سزای آن پری کز کوه قاف آید برون

عیش صافی در بساط گردش افلاک نیست

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode