گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵۷

 

سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده

برفشان دستی برقص و عالمی بر باد ده

تو نه آن مرغی که صید کس شوی از مامرم

دام صحبت شو زمانی بازی صیاد ده

ما چنین لب تشنه و تو جرعه میریزی بخاک

[...]

اهلی شیرازی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۲

 

فکر و غم را سر به جان مردم ناشاد ده

ما به تو شادیم ما را خاطر آزاد ده

هر که را جانان کشد ماتم نمی دارد کسی

دوستان کشته خود را مبارکباد ده

دور ازان در مرده ام کی می کند خاکم قبول

[...]

نظیری نیشابوری
 
 
sunny dark_mode