گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۰

 

چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم

هر چه را دیدیم همچون سیل پشت پا زدیم

دیده و دل بی تو داد اشک و آه ما نداد

خویش را گاهی بر آتش گاه بر دریا زدیم

هر کجا رفتیم خضر راه ما غم بود غم

[...]

اسیر شهرستانی
 
 
sunny dark_mode