×
جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۹
با کسی منشین که نبود با تو در گوهر یکی
رشته پیوند صحبت اتحاد گوهر است
جنس را با جنس و با ناجنس اگر گیری قیاس
این به سان آب و روغن، وان چو شیر و شکر است
جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۱۶
چون روی راه اجل زینسان که می بینم تو را
در قفا از بار حرص و آز اشتروارها
بارهای خویش را چیزی سبک گردان که نیست
تنگنای مرگ را گنجایی این بارها
جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۱۹
ای برادر از تو بهتر هیچ کس نشناسدت
زانچه هستی یکسر مو خویش را افزون منه
گر فزون از قدر تو بستایدت نابخردی
قدر خود بشناس و پای از حد خود بیرون منه