×
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۲
چون دست افق گلوی پروین گیرد
عالم ز فروغ صبح آیین گیرد
از کوه چوپای مهر در سنگ آید
بر بخت بد اندیش تو نفرین گیرد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۷
خوشم کاب دو چشم من همه روی زمین گیرد
مبادا گرد غیری دامن آن نازنین گیرد
ز تیر غمزه اش خود را نگه داری، چو آن کافر
کمان را زه کند، ز ابرو ره مردان دین گیرد
ازان افسانه های خوش که دل می گوید از عشقش
[...]
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶
چو ترک سرکشم بر عزم میدان پشت زین گیرد
چو گوی اندر خم چوگان سر مردان دین گیرد
به کس چون خلعت وصلش پسندم کز حسد میرم
اگر خاکش ببوسد دامن و باد آستین گیرد
کله چون کج نهاده لب می آلوده برون آید
[...]